مکتبهای ادبی
1- کلاسیسیم (classicisme) 2- رمانتیسم (romantisme) 3- رئالیسم (realisme)
4 - ناتوالیسم (naturalisme) 5-سمبولیسم (symbolisme) 6- سوررئالیسم (parnassiem)
کلاسیسیم : این سبک نخستین سبک ادبی است ودر اروپا پس از سالیان دراز ( قرون وسطی) موجب احیای فرهنگ یونان و روم گشت که اوج شکوفایی آن قرن شانزدهم وهفدهم است. اساس و پایه مکتب کلاسیک بر مبنای پیروی از طبیعت، تقلید از قد ما و توجه به عقل است. از دیگر ویژگیهای این مکتب توجه به آداب مذهبی و اخلاقی است. ایجاز رسایی و عفت کلام را رعایت می کند و ازابهام وپیچیدگیهای لفظی ومعنوی دوری میکند از مهمترین شاعران و نویسندگان این سبک می توان به مولیر و ... اشاره کرد.
رمانتیسم: این مکتب محدودیتهایی ناشی از مکتب کلاسیک را ندارد و نویسنده فکر خود را با هر زبان که می پسندد بیان کرده است زیبایی را آنچنان که خود احساس می کند بیان میکند . اساس هنر رمانتیک بر پایه تخیل تصور و احساس و عاطفه بنیانگذاری شد و ذوق و عاطفه بر عقل تقلیدهای کهنه تری دارد. از بنیانگذاران این مکتب در شعر شاتو بر بیان و دررمان مادام روستال درفرانسه بود.
رئالیسم: هدف اصلی این مکتب شناختن تأثیر محیط واجتماع در واقعیتهای زندگی وبررسی دقیق تیپ خاصی است که در جامعه معینی بوجود آمده است . این مکتب بازتاب منفی درمقابل مکتب رمانتیک است. قهرمانان داستان مردمی عادی هستند و شاعراحساسات و خیالات شاعرانه را کنار گذاشته بشناسایی حقیقت روی میاورد. از نویسندگان برجسته این مکتب در فرانسه ، بالزاک، استاندال و گوستا و فلوبر درانگلستان چارلز دیکنز، در روسیه داستایوفسکی ولئون تولستوی را می توان نام برد.
ناتورالیسم: مکتبی است که طرفدار طبیعت و فرمانبردار وپیرومحض است .این سبک محدودیت بیشتری دارد ونویسندگان این سبک با روش تجربی و آزمایشی وعلمی به صفات و مشخصات و رفتار مردم و گروههای بشری و دنیای اطراف خود می نگرند و طبیعت را همانگونه که هست توصیف میکنند . پیروان این مکتب به آداب مذهبی و اجتماعی معتقد نبودند ومعتقدند که این وضع جسمی انسانهاست که در شکل گیری شخصیت نقش مؤثر دارد. از ویژگیهای این مکتب توصیف زشتیهاست و الفاظ زشت و ناهنجاردرنقل گفتار بکار می رود. ازاستادان این مکتب می توان گوستاوفلوبر و ویلیام فاکرز را نام برد. این مکتب بازتاب منفی درمقابل مکتب رمانتیک است. قهرمانان داستان مردمی عادی هستند و شاعراحساسات و خیالات شاعرانه را کنار گذاشته بشناسایی حقیقت روی میاورد .
سمبو لیسم : مکتبی است که در قرن نوزدهم در مقابل فلسفه تحقیقی و ادبیات و ناتورالیستی سرکشی می کند و مکتب پارناسین (parnassien) یا هنر برای هنر را نیز خشک و بیهوده می انگارد. در این مکتب احساسات و تخیلات سریعاً بیان نمی شود. چنان که در ادبیات ، ماه معرف روی زیبا و …است . از پیروان این سبک عبارتند از شارل بودلر ، پل ورلن، موریسترلینک و اندره ژید.
سورئالیسم: این مکتب با حرکت تازه ای که در عرضه علم پیدا شده همراه است. جبر منطقی و قانون علیت و پایبندی اخلاقی را درهم می شکندودربرابرهمه قواعدو آئینها، به خیالات، رویا وهزل و دیوانگی تکیه دارد . این شیوه توسط اندره برتون و به سال 1924 میلادی در فرانسه پدید آمد . سوررئالیسم به نظر برتون عبارت از دیکته کردن فکر بدون وارسی عقل خارج از هر گونه تقلید است هنری و اخلاقی . در واقع این مکتب آشفتگیهای قرن بیستم است. اولین رشته این مکتب را در رومانتیسم می توان یافت . به عقیده سورئالیستها شعر نوعی فعالیت روانی ،نداى روح ناخودآگاه آدمیاست.ازرهبران مشهور رئالیسم فرانسه به جز برتون به لوئی آرگون ، پل الوارو ژرژمونیه میتوان اشاره کرد. گردآوری: کاظم عبدالله پور